نذرهای حسینی| سفره نه؛ سرمه چشم!
«مجمع گردانی»، «مجمع برون»، «مجمع دهی»، «مجمعکِشان»، «مجمع پِلا» یا « مجمه نثار» را باید جزو آن دسته نذرهای دلنشین دانست که حتی فقط تماشایش هم حال را خوب و کیف آدم را کوک میکند، چه برسد به اینکه در ادایش نقش داشته یا مهمان این نذری پزان ویژه و متفاوت باشی. نذری جالبی که در روستاهای مختلف کشور اجرا میشود اما در استانهای گیلان و مازندران بیشتر.
در مرکز و جنوب ایران هم این عهد دیرینه خدمت به خاندان طهارت هم سبک و سیاق خاص خودش را دارد. بعضی نقاط کشور به خصوص در روستاهای خطه سبز و شمالی کشور در دهه اول تا سوم امام حسین(ع) و یاران شهیدش، مجمع گردانی، هر شب ضیافت ویژهای برای عزاداران حسینی تدارک می بیند و در ایام به خصوصی هم ادامه دارد. در برخی نقاط دیگر کشور اما فقط روز تاسوعا و عاشورا مجمع بَری می کنند. این رسم برخلاف رنگ و لعاب غذاهای توی مجمع چنان متواضعانه و خاکسارانه اجرا شده و بانیانش بی چشمداشت و فقط برای اهل بیت(ع) کار کرده اند که از آن دسته نذرهای کمتر شناخته شده آیین محرم است به رغم همه تمایزها و زیبایی هایی که دارد. اینجا با هم بیشتر درباره اش مرور می کنیم.
ما نذری بهشتی خوردیم!
غذاهای هر مجمع برای دست کم 4 عزادار تدارک دیده می شود. خانواده ای هم که توان مالی نداشته باشد با پرداخت هزینه به یکی از خانواده های بانی می تواند در برکت معنوی مجمع ها سهیم شود. حتی بعضی افراد که اوضاع اقتصادی خوبی ندارند در یک مجمع به اندازه یک یا 2 نفر غذا تهیه می کنند یا میوه، سبزی، خرما یا حلوا کنار مجمع های یک بانی خیر می گذارند. همه می دوند تا مجمع را روی سر بگیرند و ببرند. این یک اشتیاق و عاشقی است برای خدمت به امامی که تشنه لب شهید و سرور شهدای عالم شد. وقتی در فضای مجازی درباره این نذری جذاب جستجو می کنی یا چند منبع مکتوب تاریخی را ورق می زنی خبری از اطلاعات پُر و پیمان درباره این نذر نیست. اما نظرات همان معدود پُست های فضای مجازی هم حسابی، خواندنی و جذاب به نظر می رسد. غالباً نوشته اند غذایی که چشیده اند حس و طعم مخصوصی داشته انگار که از بهشت آمده باشد...
موکب هایی از جنس مجمع!
متأسفانه درباره این آیین ناب سنتی، کمتر پژوهش تاریخی انجام شده و اطلاعات پراکنده ای درباره اش وجود دارد. با این حال، بومیان مناطقی که بانی اجرای این نذر تمام قد زنانه و مادرانه هستند، آن را سینه به سینه به نسل بعد منتقل کرده اند. اگر پژوهش، نگارش و تبلیغ خوبی درباره این نذری پزان جذاب انجام می شد، شاید چنین غریب نمی ماند تا آنهایی که به اربعین می روند و میزبانی موکب های اربعینی را می بینند، خبر نداشته باشند که همین جا در کشور خودمان هم قرن هاست که اربعینی کوچک در دهه اول محرم، روستا و آبادی های مختلف کشور را معنوی تر می کند.
برای مثال، اهالی روستای «توسه کله الیان» به یاد جامانده کاروان اهل بیت(ع) در کربلا؛ حضرت رقیه(س) مجمعی را یکدست با پارچه سبز می پوشانند توی سینی را با خرما، میوه، حلوا و نان پر می کنند. وسط همه خوراکی ها هم شمع یا چراغ کوچکی می گذارند و پیاده روی می کنند به نیت پیاده روی اربعین با همان مجمع هایی که روی سر دارند. پیرغلامانِ بانی این آیین ناب یاد گرفته اند که هر قدم را به نیت حضرت رقیه (س) بردارند. در طول مسیر هم مدام صلوات است که به نیت ظهور امام عصر(ع) فرستاده می شود.
جنوب ایران؛ مجمع حضرت قاسم(ع)
مجمع گردانی فقط جنبه غذا و ضیافت ندارد. عزاداران حسینی در بندرعباس این مجمع برون را ششم یا هشتم محرم در قالب «سینی برون برای حضرت قاسم(ع)» انجام می دهند. مراسم جالبی که در قالب هیئت های مردانه، زنانه و عمومی، سالیان سال است که رونق دارد. توی سینی، پارچه های سبز می اندازند. شمع، میوه، حنا، گلاب، گل، نُقل، نبات و شیرینی به نیت پذیرایی از مهمانان مجلس و توسل به قاسم بن الحسن(ع) با سلیقه توی سینی می چینند. حلقه های عزاداری تشکیل می شود، سینه زنان دایره وار به مویه و عزاداری می پردازند. گاه دسته عزاداران چند حلقه دورِهم است و بعضی وقت ها هم در قالب یک حلقه بزرگ در حالیکه با حرکت، سینه زنی می کنند.عده ای هم در میان یا دورشان سینی ها را روی سر بالا می برند و می گردانند.
مجمع گردانی در نیمه شعبان
مجمع گردانی فقط برای ایام عزاداری نیست. هرچند نوع باشکوه آن در ماه محرم و صفر رقم می خورد. کاشانی ها هم آیین مجمع دهی را نیمه شعبان به مناسبت ولادت امام عصر(ع) با حال و هوای زیبایی اجرا می کنند. توی سینی، پارچه ها رنگارنگ یا زرزری های خوش رنگ و لعاب می اندازند. روی آن شکلات و نقل می پاشند. یک چراغ لاله یا شمع ترجیحاً سبزرنگ در میانه سینی می چینند. سینی پر می شود با انواع شکلات یا شیرینی خانگی که خانم ها خودشان می پزند. گاهی هم عطر نان های روغنی شیرینی که با ادویه هل و زردچوبه طبخ می شوند سینی گرد آهنی را خوش عطر و لعاب تر می کند.
کاروان که به حسینیه اصلی روستا نزدیک می شود، ذکر توسل و دعای فرج می خوانند و خانم ها مجمع هایی که بغل گرفته اند یا بالای سر گذاشته اند را با سلام و صلوات روی زمین می گذارند. حال شیرینی است، همه برای امام غایب آرزوی ظهور و فرج می کنند. پیش از این، این سنت در روستاهای مختلفی در کاشان برگزار می شد حالا اما مولودی خوانی امروزی جایگزین آن شده است. با این حال اهالی روستای «متین آباد»، امامزاده آقا علی عباس(ع) بادرود نطنز هنوز هم بیرق دار این ارادت منتظرانه و شیرین هستند.
اصفهان؛ مجمع های تاسوعایی و عاشورایی
در اصفهان هم روز تاسوعا و عاشورا در دو روستای «اراضی مبارکه» و «باغملک»( باغ ملک) که هرکدام تقریباً حدود 2هزار؛ جمعاً حدود 4 هزار نفر جمعیت دارند، آیین مجمع گردانی انجام می شود. سنتی که همراه است با اجرای آیین «سلام» که نزدیک تکیه یا حسینیه روستا انجام می شود. دو نخل عزاداری موقع رسیدن به هم روی دست مردم، خم می شوند. با حالتی که مشابه و نماد سلام دادن باشد، به هم سلام می کنند. این آیین، سال 1395در فهرست آثار ناملموس ملّی ثبت شده. این سنت بیش از 300 سال است که اجرا می شود، روز تاسوعا اهالی اراضی میزبان هستند و عاشورا باغملکی ها.
4 هزار خادم و 50 هزار نفر مهمان
در این مجمع گردانی عاشقان امام حسین(ع) از خطه اصفهان، خانم های هر خانه بنابه وسع مالی خانواده یک یا چند سینی غذا، آماده می کنند. توی سینی می چینند و مردان خانواده یا خاندان آن را روی سر می گیرند تا به حسینیه روستا ببرند. هر خانواده دست کم میزبان 5 نفر یا بیشتر است. سالها قبل، پیش از آنکه این نذری به عنوان جاذبه مذهبی تبدیل شود، این سنت بین اهالی دو روستا انجام می شد. تاسوعا، باغملکی ها مهمان حسینیه اراضی بودند و عاشورا برعکس حالا اما میزبان عزادارانی از تمام کشورند. آخرین آمارها می گویند که اهالی این دو روستا 50 هزار عزادار حسینی را ظهر تاسوعا و عاشورا سر سفره امام حسین(ع) مهمان و پذیرایی می کنند.
از جان عزیزتر داریم؟!
غذاهای مجمع نذری اهالی اراضی و باغملکی ها به بهترین شکل طبخ و به زیباترین شکل توی ظرف ها کشیده و تزیین می شوند. بانیان مجمع بَرون در طول مسیر، ذکر یا حسین(ع) می گویند تا به حسینیه برسند. این سینی ها آنقدر رنگارنگ و شاهانه است که بعضی گردشگران با آن عکس یادگاری محرمی هم می گیرند. شاید برخی بگویند که آل الله تشنه در صحرای محشر به شهادت رسیدند پس باید نذری پزان هم ساده باشد و تزیین نداشته باشد. بانیان مجمع گردانی اما دلیل جالبی برای این سفره رنگین دارند و می گویند که آدم از جان خودش و عزیزانش چه سرمایه ای بالاتر دارد؟ و تو می گویی: «هیچ!» حالا به تو می گویند برای امامی که شاهانه و خالصانه از تمام آنچه داشت در راه خدا گذشت و ایثار کرد، نباید و نمی توان کم گذاشت.
سفره ای شاهانه برای عزادار حسینی
این شاید بهترین واگویه آنهایی باشد که مجمع غذای نذری را روی سر می برند تا به عزاداران اباعبدالله(ع) برسد. درست؛ همین جملات: «ما بهترین سفره ها را برای عزاداران سالار تشنه لب شهیدان می چینیم؛ شاهانه ترین را. سوگوار اباعبدالله شأن بالایی دارد؛ عزیزترین و مهمترین مهمانی است که یک نفر می تواند بخت و اقبال پذیرایی از آن را داشته باشد. برای همین و به حرمت مولایش بهترین سفره را برایش پهن نکنیم؛ چه کنیم؟!» پس این نه چشم و همچشمی که اخلاص است و به میدان آوردن بهترین هایی که در توان دارند. اینجا اول با نوشیدنی و غذا، خستگی راه را از جان مهمان می گیرند بعد مهیای عزاداری به سبک میزبان می شوند. نذری ها با خواندن دعا، قرآن، عزاداری و ریختن اشک چشم، طبخ می شود. برای همین غذا بیش از اینکه جسم را تقویت کند، روح عزادار را تغذیه و او را مهیای اقامه عزا می کنند.
نثار؛ جبران احسان با احسان
در شمال کشور در استان های مازندران و گیلان به خصوص غرب گیلان هم روستاهایی همچنان، این سنت مجمع دهی یا مجمه نثار را اجرا می کنند. منظور از نثار هم همان هدیه و بذل کردن جان، مال و خانواده در راه دین خداست. گیلکی ها می گویند که ثارالله تمام آنچه داشت برای زنده نگه داشتن اسلام نثار کرد و حالا این مجمع دهی، نثار کوچکی است در راه این خاندان. پای صحبت پیرغلامان روستا اگر بنشینی، تو را به آیه ای از سوره الرحمن مهمان می کنند. همان جا که خداوند فرمود: «هل جزاء الاحسان الّا الاحسان؟» درست مثل پیرغلامی که جان کلام را هم بداند، می گویند: «آیا خوبی و احسان اهل بیت(ع) را جز با خوبی در راهشان باید جبران کرد؟» از ناچیز و در حد توان خودشان بودن نذرشان در راه جانان می گویند: «ما فقط چند شبی بانی و سفره دار می شویم اما امام حسین(ع) خون قلبش را هم برای زنده نگه داشتن دین خدا داد.»
سلیقه مادرانه در عزای حسینی
در بیشتر روستاهای خطه شمال کشور به خصوص آبادی های انزلی، فومن، بهشهر و لاهیجان ماجرای این نذری جذاب، از این قرار است که خانم های خانه از صبح تا غروب مشغول آماده کردن غذا هستند. از شستن و خرد کردن خیار، سبزی، انگور و باقالا پاک کرده گرفته تا سیردانه، انواع ترشی و خوراک که می توان همراه غذا خورد. یک غذای اصلی توی سینی هست از فسنجان گرفته تا انواع غذا که با پلو یا به همان لهجه شمالی ها «پلا» سرو می شود. گاهی وقت ها تخم مرغ آب پز، خوراک لوبیا، سوپ، آش محلی یا خوراک های سردستی که با بادمجان طبخ می شوند هم به عنوان «کنار غذا» هست. میوه فصل یا دسرهایی مانند حلوا، نان محلی یا... هم بنابه وسع مالی بانی در سینی چیده می شود.
طنین شیپور و آغاز مجمع گردانی
در خطه شمالی کشور، عزاداران حوالی اذان مغرب در مسجد و حسینیه جمع می شوند. بعد از اقامه نماز جماعت، سوگواری می کنند. آیین مشترک و دیرینه این بوده که یک نفر که مسئول نواختن شیپور با طنین خاص است، چندبار به شیپور می دمد. این کار برای اطلاع رسانی به خانم هاست. به محض شنیدن این نوا، خانم ها دست می جنبانند، غذاهایی را که از صبح با دعا و توسل طبخ کرده اند در قابلمه هایی کوچک و متوسط می ریزند. هر سینی برای پذیرایی از 4، 5 نفر است. آنهایی که توان مالی دارند، برای تعداد بیشتری برای مثال 8 تا ده نفر تدارک می بینند. بعد غذاها را توی مجمع فلزی بزرگ می چینند و روی سر می برند.
پارچه هایی که علامت شناسایی اند
توی هر مجمع، ظرف هم برای میل کردن غذا هست. کف آن را با پارچه پوشانده اند و روی غذاها هم با پارچه دیگری پوشیده می شود. این کار سه دلیل دارد. اول اینکه بانیان مسجد و عزاداران خبر ندارند محتویات مجمع چیست تا زمانی که قرار باشد از غذا میل کنند. دلیل دوم اینکه این پارچه ها، نشانه هم هستند. بعد از پذیرایی خانم ها و بانیان غذا از روی همین پارچه ها، مجمع خودشان را تشخیص می دهند. ظرف ها و سینی ها با هم اشتباه گرفته نمی شود. اما سومین دلیل در طول مسیر غذا سرد یا آلوده نمی شود و کسی هم چشمش به غذا نمی ماند و صاحب نذر، مدیون نمی مانند.
راه چاره چیست؛ حسرت؟!
نذرها فقط بهانه ای برای احسان نیستند. هرکدام، فلسفه جالبی هم دارند. زاییده فرهنگ های دیرینه هستند و ای بسا خودشان هم فرهنگ ساز. زمانه بالا و بلندی بسیار به خودش دیده است. یک روز وضعیت معیشت خوب بوده، روزگاری سخت و بعضی مواقع حتی قحطی و تنگنا. گاهی وقت ها هم زمانه سخت نبوده، بانی نذر ممکن است دچار تنگنا و مشکلی شده باشد؛ دلش بخواهد اما نتواند مثل قبل سفره ای پهن کند از این سر یک حسینیه تا آن سر دیگر. چاره چیست؟ آدم اگر اوضاع مالی اش بد شد، باید زانوی غم بغل کند و دستش از احسان در راه اهل کرم، کوتاه شود؟ حالا هم اما همیشه زمانه و بالا و پایین آن برای قدیمی ها و سینه سوخته های اهل بیت(ع) مهم نبوده. بزرگان و پیرغلامان زنده دل و حکیمی که هم بازی روزگار را خوب می شناختند هم حواسشان به دارا و ندار بود. ریش سپیدانی که خوب می دانستند، در دستگاه عزای سیدالشهدا همه باید یکی باشند. غنی و فقیر، بالا و پایین، بزرگ و کوچک معنا ندارد. همه عزیز و مهمان آقا هستند.
خِرد عاشقی؛ دارا و ندار پای کار
پیرغلامان نگاه کاملی دارند، می دانند آن کسی که دستش از مال دنیا پُر است، به راحتی می تواند سفره دار غذای هر 10 شب یک دهه باشد؛ نوش جانش این خیر! اما چرا آن دوستدار اهل بیت(ع) که تنگدست است، حسرت به دل بماند که برای محبوب و مولایش نتوانسته سفره پهن کند. برای او حتی بانی غذای یک شب دسته عزاداری شدن هم مثال سنگ بزرگ، علامت نزدن است. دلش می خواهد اما در توانش نیست. حالا اما چاره چیست و این گره با کدام دست باز می شود؟ اینجاست که خِرد بزرگان گره گشایی کرده است. پیرغلامانی که خوب می دانستند در عزای اباعبدالله(ع)، هرچه دست، خادم و بانی بیشتر باشد آن نذر مقبول و موثرتر می افتد. اینکه هنر و تعالی خدمت، اتفاقاً این است که آن فقیرترین خانواده روستا هم خودش را سفره دار و خادم امام ببیند. نه! شرمنده، خجالت زده و دست خالی. این طور عزت نفس که هیچ، کرامت نفس هم پیدا می کند. برای همین است که نذرهایی مثل مجمع گردانی به سبک خطه شمال کشور، رونق گرفت.
رقابت برای آن سینی ساده تر!
این شد که هر خانواده یک سال، پس انداز کرد تا هر شب دهه اول تا ظهر سوم امام حسین(ع) که مراسم با ناهار تمام می شد و پنجشنبه های ماه محرم و صفر بانی نذری پزان برای 3 یا 4 عزادار حسینی باشد. این نه هزینه های کمرشکن داشت نه محال به نظر می رسید. کسی هم خرده نمی گرفت که چرا این سینی نسبت به بقیه سینی ها ساده تر است. کسی خبر نداشت کدام غذا مال کدام خانواده است و اتفاقاً بر سر خوردن غذای نذری سینی ساده تر، رقابت بود و به آرزوی عزاداران تبدیل می شد که کاش امشب آن سینی ساده، سهم ما بشود. سینی های رنگین نشان می دادند که بانی، بخشی از مالش را صرف این خیرات کرده و سینی ساده تر معنایش این بود که بانی نذر با تمام پس اندازی که توانسته با هرآنچه داشته به میدان خدمت آمده؛ این غذا نور نیست، جانانه خوردن ندارد؟! مجمع گردان؛ سفره ای که غذایش اهالی یک روستا و آبادی را بسیج کرده تا یک دهه خانه ها به آشپزخانه حسینی تبدیل شود، سفره نیست! سرمه چشم است. نذری جذابی که همه با تمام جان و اشتیاق پای کارش آمده اند.